سلام
باید بگم که پروسه درمان واقعا سخت و طاقت فرساست ...خیلی وقت ها قرص ها با شما سازگاری ندارن و بدن شما رو تحت تاثیر قرار میدن ... و این بده چون این تاثیرات ممکنه روی خلق و خوی شما باشه و شما اینو به شخصیت و خود واقعی تون نسبت میدید ... برای من اینطور بود
برای من طی این مدت طولانی افسردگی این اتفاق افتاد که شخصیت خودمو گم کردم و همه ی تصمیماتی که افسردگی توی دامنم میذاشت رو باور کردم و فکر کردم اینا تصمیمات خودم هستن ... افسردگی خیلی چیزا رو تحت تاثیر قرار میده و باعث میشه فکر کنید این تصمیمات کاملا درست هستن ...مدتی پیش که درگیر خودزنی بودم و به بدنم آسیب میرسوندم این کار به نظرم کاملا عادی جلوه میکرد و الان هرکس جای زخم ها رو میبینه و راجبشون سوال میپرسه فقط میتونم بگم که دست خودم نبود و خودم نبودم. و معمولا با این جواب رو به رو میشم که " خب دست کی بود ؟ اگه دست خودت نبود؟" توضیحش برای بقیه واقعا سخته ...
فعلا دارم توی بدترین شرایط ممکن دست و پا میزنم که ادامه بدم و زنده بمونم ! حتی ممکنه بستری بشم و واقعا نمیدونم چی پیش میاد اما فعلا علی الحساب هنوز زنده ام .
- ۰۱/۱۱/۲۷
عنوان منو یاد کتاب " من زنده ام " انداخت :)
امیدوارم عاقبت به خیر شین :)
پ.ن : تلاشی برای حرفای انگیزشی نمیکنم چون نمیتونم ولی میخواستم بگم همین که تلاش میکنین زنده بمونین و هنوز تسلیم نشدیم خودش خیلیه و گودرت تونو نشون میده