سلام
خیلی وقت بود به اینجا سر نزده بودم و تقریبا داشت یادم میرفت اینجا رو دارم ولی خب فکر کردم بهتره از همه ی روز ها بنویسم.
هنوز راجب تشخیص دکتر ها مطمئن نیستم و هنوز خود دکتر ها هم نفهمیدن که من دقیقا کدوم اختلال رو دارم ولی هر چیز هست حدس ها بین PTSD , GAD, MDD میچرخه . چیزی که ازش مطمئنم اینه که مدتی حالم خوب خوبه و مدتی افتضاحم! و من بین این دوتا له شدم . الان دو نفر توی جسم خسته ام دارم ! یکی که عاشق زندگیه یکی که میخواد همه چیزو تموم کنه و این تضاد خیلی سخت و خسته کننده است.
مدتی که اینجا ننوشتم توی روزای خوبم بودم ورزش میکردم کلاس میرفتم و خوشحال بودم و کار میکردم و کم کم روزای سیاه سر رسیدن دوباره و امروز که مینویسم بین همون روزاست . من ذاتا ادم امیدواری هستم و این تبدیل به مشکل شده برای من ، چون هر بار که خوب میشم امیدم زیاد میشه و فکر میکنم همه چیز درست شده و یهو دوباره روز از نو و روزی از نو ... همه چیز از هم میپاشه ولی خب بازم راضی ام چون همین امید سر پا نگه ام داشته
خیلی دوست دارم با هویت واقعیم بنویسم و خیلی دوست دارم توی پیج کاریم راجب افسردگی و شرایطی که ایجاد میکنه حرف بزنم اما داداشم میگه مردم قضاوتت میکنن و طرز نگاهشون بهت تغییر میکنه ولی من همچنان امیدوارم ی روز شروعش کنم و در این باره به عنوان کسی که تجربه داشته حرف بزنم
ی روز میام و این سه اختلالی که نوشتم رو توضیح میدم میدونم بازم مخاطب های کمی دارم ولی خب شاید به درد کسی بخوره. راسی دوباره روان درمانی رو هم شروع کردم
- ۰۲/۰۳/۲۵